یسنا جونیسنا جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره
پرهام جونپرهام جون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

یسنا و پرهام شیرینی زندگی مامان و بابا

دندان پزشکی

1398/11/19 11:06
نویسنده : مامان ساناز
355 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازنینم

فکر کنم یکی از سخترین تجربه های دوران کودکی برای بچه ها دندان پزشکی باشه.

برای ما که اینگونه بود.

یسنا جونم اواخر خرداد ماه 1398 یکی از دندان هات درد گرفت و نیاز به ترمیم داشت رفتیم دندان پزشک متخصص اطفال (خانم دکتر انوش) و قرار شد که طی چند جلسه مشاوره و بروساژ دندان نسبت به ترمیم دندانت اقدام کنه. از شانس ما خانم دکتر باردار بود و درست جلسه بعدی دیگه نیومدن مطب. ما موندیم و درد دندان.

مجبورا رفتیم دندان پزشک طرف قرارداد بانک که ایشون برات ترمیم کنن.😖 خیلی وحشتناک شد. وسط کار که پا شده بودی می خواستی بری😪 راستش منم خیلی ترسیده بودم. یک خاطره خیلی بد شد از دندان پزشکی.

و اما دفعه بعد بهمن ماه

بازم دندون درد و این بار دو دندون 😭

با تجربه تلخ دفعه اول این موضوع تبدیل شد به یک کابوس برای من و نگرانی برای تو که نکنه بازم بریم همون دکتر🤕

با اینکه خودم دلم آشوب بود بهت دلداری می دادم که این دفعه میریم پیش خانم دکتر مهربون ( دکتر انوش)

و بالاخره رفتیم ویزیت و وقت گرفتیم برای ترمیم

 

با تمام نگرانی و اضطراب بلاخره رفتیم . (دلیل حال بدم این بود که چون تو دفعه پیش خیلی تجربه تلخیلی داشتی ممکن بود این دفعه با دکتر همکاری نکنی و در این صورت تحت بیهوشی عمل ترمیم دندانت انجام میشد.) .

اولش تو هم حالت خوب نبود . قطره قطره از چشمات اشک می اومد. (قربون اشکات عزیز دلم) سالن مطب خانم دکتر اسباب بازی بود هرچه اسرار می کردم بری بازی کنی از نگرانی که داشتی، نمی رفتی.

و اما خانم دکتر مهربون واقعا دستش درد نکنه اینقدر گرم و صمیمی با تو رفتار می کرد . البته این وسط منم با گفتن برخی از فعالیت های خوب مدرسه و کارهایی که بلدی و برخی داستان ها به همراه خانم دکتر حواست رو پرت می کردیم . (از جمله وای اون میکروب رو ببین داره فرار می کنه . مرسی خانم دکتر که خونه میکروب ها رو داری تمیز می کنی و گاهی هم دردت می اومد خانم دکتر می گفت وای یسنا میکروبه دست منم گاز گرفت و ....)

و اوضاع به گونه ای پیش رفت که دختر گلم اصلا از جاش تکون نخورد.

و بلاخره تموم شد تمام استرس و نگرانی های ما

اینم دختر خندون من بعداز ترمیم

راستش خانم دکتر هم خوشحال بود چون اونم فکر می کرد تو همکاری نکنی.

و این خانم دکتر مهربون کشوی جایزه داره برای بچهای گلی مثل تو عزیزم

و در آخر از تو خواست تا بری کشو رو باز کنی برای خودت جایزه برداری (دوتا انگشتر و یک برچسب به انتخاب خودت)

و اینم بعداز تموم شدن کارت که تازه رفتی و توی سالن انتظار بازی می کنی با خیال آسوده

خانم دکتر عزیز (خانم سمیه انوش) واقعا دستتون درد نکنه که ذهن دختر گلم رو نسبت به دندون پزشکی تغییر دادین

البته هر وقت این عکس رو پرهام داداش میبینه کلی گریه میکنه که منم می خوام برم دکتر🙄

بعداز اونم مامانی برای دختر گلش مسواک و خمیر دندان دلخواهش رو جایزه خرید.

دوست دارم عزیزم

امیدوارم همه بچه ها تجربه شیرینی از دندان پزشکی داشته باشن به لطف دکتر های خوش اخلاقی مثل خانم دکتر انوش.

پسندها (6)

نظرات (1)

عمه فروغعمه فروغ
9 اسفند 98 11:04
ان شالله همیشه تندرست باشی یسنا گلی
مامان ساناز
پاسخ
ممنونم عزیز دلم😍