یسنا جونیسنا جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
پرهام جونپرهام جون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

یسنا و پرهام شیرینی زندگی مامان و بابا

اردیبهشت سال 99

امروز یکشنبه 14 اردیبهشت ماه سال 99 هست . سالی که با مشکلات کرونا شروع شده و هم اکنون هم ادامه داره . نازنین دخترم مدرسه ها که تعطیل شد تکالیف مدرسه رو از طریق اینترنت دریافت می کنیم و به خانم بهزاد ارسال می کنیم این وسط تو نازنینم کنفرانس های فوق العاده ای هم می دادی . خیلی خوشحالم به خاطر این همه تلاش و ازت تشکر می کنم. کنفرانس خط تقارن و سفر قطره آب انجام تکالیف با همراهی فندق شیرین زبونمون گل پسر و گل دختر من بی نهایت دوستتون داریم . دلمون می خواد هیچ کم و کسری نداشته باشین ان شااله که بتونیم موفق بشیم عاشق های توت فرنگی . تقریباً هر روز  این میوه عزیز مهمون خونه ما هست و شما هر روز همچین نگاهش می کنین ...
14 ارديبهشت 1399

تعطیلات نوروز 99

سلام عزیزانم تعطیلات امسال با وجود ویروس کرونا خیلی متفاوت هست  البته یه جورایی هم خوب شده چون بیشتر توی خونه هستیم  دختر و پسر نازنینم که تازگی ها دیگه کیک و ژله هامون رو اینا درست می کنن   ...
15 فروردين 1399

سال نو مبارک

سلام بهترین ها  سال ۱۳۹۹ رو تبریک میگم امسال خیلی متفاوت بود 😐 با وجود کرونا نه مسافرت رفتیم و نه دید و بازدید عید😔  ان شااله هر چه زودتر این ویروس از کل ایران و همه جهان تموم بشه امسال اصلا حوصله سفره هفت سین چیدن رو نداشتم صرفا بخاطر شما کوچولوها یه کم با کمک خودتون هفت سین چیدیم. امسال ماهی گلی هم نخریدیم و از ماهی های اسباب بازی شما استفاده کردیم.😐 چهارشنبه سوری رو توی خونمون برگزار کردیم یه شمع روشن کردیم و از روش پریدیم و سال  1399 اینم از گذران تعطیلات شما عزیزانم   ...
1 فروردين 1399

تولدت مبارک

  بهترینم بی نهایت دوستت داریم. زیباترین روز رو بهت تبریک میگم . قشنگ مامان الان که دارم این مطالب رو برات می نویسم توی کل جهان یه اتفاق بد رخ داده . ویروسی به اسم کرونا  متاسفانه این ویروس وحشتناک که همه جهان رو فلج کرده باعث بسته شدن اکثر ادارت و مغازه ها شده . امسال می خواستیم تولدت رو توی مدرسه پیش دوستات بگیریم حتی برنامه ریخته بودم همه همکلاسی هات رو ببرم شهر بازی و با کمک خودت برای همه کادوی تولد درست کرده بودیم  ولی متاسفانه الان چند هفته ای هست که کلیه مدارس و دانشگاه ها تعطیل شدن از فردا اداره منم تعطیل شد. خدا به همه ملت جهان رحم کنه عزیز دلم خیلی ڎوق داشتی برای روز تولدت و از یک ماه...
17 اسفند 1398

دندان پزشکی

سلام دختر نازنینم فکر کنم یکی از سخترین تجربه های دوران کودکی برای بچه ها دندان پزشکی باشه. برای ما که اینگونه بود. یسنا جونم اواخر خرداد ماه 1398 یکی از دندان هات درد گرفت و نیاز به ترمیم داشت رفتیم دندان پزشک متخصص اطفال (خانم دکتر انوش) و قرار شد که طی چند جلسه مشاوره و بروساژ دندان نسبت به ترمیم دندانت اقدام کنه. از شانس ما خانم دکتر باردار بود و درست جلسه بعدی دیگه نیومدن مطب. ما موندیم و درد دندان. مجبورا رفتیم دندان پزشک طرف قرارداد بانک که ایشون برات ترمیم کنن.😖 خیلی وحشتناک شد. وسط کار که پا شده بودی می خواستی بری😪 راستش منم خیلی ترسیده بودم. یک خاطره خیلی بد شد از دندان پزشکی. و اما دفعه بعد بهمن ماه بازم دندون در...
19 بهمن 1398

کنفرانس فصل زمستان

دختر گلم این روزها بخاطر برف زیاد، 10 روز تعطیل بودین در این مدت معلم مهربانتون تکالیفتون رو از طریق اینترنت می گفتن و توی خونه تمرین می کریدم . که یکیش کنفرانس در خصوص فصل زمستان بود. و تو نازنین دخترم اینقدر در این مدت تمرین کردی که خیلی عالی تونستی توی کلاس کنفرانس رو اجرا کنی.   دو شنبه 7 بهمن ماه 1398 یسنا جونم در حال اجرای کنفرانس در کلاسشون. دختر گلم یه دنیا دوست دارم همیشه سربلند باشی عزیز دلم     ...
8 بهمن 1398

اولین امتحان دخترم روز یکشنبه 22 دی ماه 1398

دختر نازنینم در حال نوشتن امتحان ریاضی ممنون از معلم عزیزشون ، خانم بهزاد که لطف کردن و این روز رو برای یسنا جون و همه بچه ها توسط عکس به یاد ماندنی کردن. و امتحان مهارت های زندگی که توسط مدیر محترم مدرسه پیشتازان علم و الکترونیک خانم تراز در مهدیه برگزار شد و روز خوب و خوشی رو برای بچه ها رقم زد . روز دوشنبه 23 دی ماه 1398 دختر عزیزم شما امروز از ساعت 8 صبح تا 16 عصر در اردو  کنار هم مدرسه هایت بودی و بهت خیلی خوش گذشته بود. اینم از نماز جماعت بچه های مدرسه در مهدیه یادگیری و تفکیک غذاهای سالم و مضرر روز اول مدرسه از بچه ها خواسته شده بود هر کدوم یک گل بیارن و تا آخر اونو پرورش بدن . اینم عزیز دلم در حا...
1 بهمن 1398

اولین تجربه سینما رفتن

سلام گل های نازنینم. چند سالی میشه که دیگه سینما رفتن در بین خانواده ها رنگ باخته . تازگی که فیلم سینمایی بنیامین رو توی تلویزیون تبلیغ میکنه . یسنا جونم بهم گفت که چرا این فیلم رو همش تبلیغ میکنه و نشون نمی ده و منم بهش توضیح دادم که این فیلم رو توی سینما ها نشون می دن و این شد که تصیمیم گرفتیم تا برای اولین بار دختر و پسر نازنینم سینما رو تجربه کنن. جمعه 6 دی ماه 1398 سینا قدس ...
6 دی 1398